وبسایت تحلیلی المانیتور گزارش داده که میان قطر و امارات بر سر ارتباط با طالبان رقابت وجود دارد. اما من تصور میکنم هیچ رقابتي وجود ندارد، بلکه ماموریت آنها با یکدیگر متفاوت است. هر یک، درحال انجام همان چیزی هستند که با امریکا بر انجام آن توافق کرده اند.
طالبان از دو جناح مهم و رقیب تشکیل شده و هر دو جناح همزمان، ارتباط وثیقی هم با آمریکا دارند. هر یک از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، متولی پیشبرد این ارتباط با یک جناح از طالبان هستند! امریکا در بازی چند لایه خود در افعانستان، طالبان را به یک شمشیر دو لبه تبدیل کرده است.
برای طالبان، به عنوان یک گروه تروریستی دست نشانده، با ماهیت استخباراتی و امنیتی، رسمیت یافتن حکومتشان، یک دغدغه جدی نیست. چرایی خونسردی رهبران طالبان در این رابطه کاملا قابل فهم است. آنها خود به روشنی میدانند که دولت مستعجل هستند. طول بقای حکومت کنونی طالبان، احتمالا به سایر حوادث منطقهای و بین المللی گره خورده است.
جنگ اوکراین و بحران غزه، هر زمانی که به نتیجه روشنی برسد، آنگاه شاید برنامه بعدی آمریکا برای طالبان هم کلید بخورد. علی الحساب، رهبران طالبان با علم به موقت بودن دم و دستگاه کنونی، با روشهای مختلف، در حال تیغ زدن کشورهای مختلف، به ویژه همسایگان و قدرتهای فرامتطقهای از چین تا روسیه، هستند.
طالبان در سه سال گذشته، هم از توبره خوردهاند و هم از آخور. حدود ۵۰ میلیون دلار در هر هفته از آمریکا میگیرند و مبالغ نامشخصی هم از ایران، روسیه، چین، کشورهای عربی و هر کشور دیگری که قابلیت دوشیدن داشته باشد! آمریکا از طالبان تعهد گرفته است با دشمنان آمریکا رابطه نداشته باشد و اجازه ندهند که آنها در جغرافیای افغانستان منافع واشنگتن را تهدید کنند. اما از نزدیک شدن یک بخش از طالبان به رقبای خود اصلا خشمگین نیست!
در حالیکه جناح حقانی، تلاش دارد تا چهرهی منعطفتری از خود نشان دهد و علنا از نزدیکی با آمریکا استقبال میکند، جناح قندهاریهای طالبان که اتفاقا پای تعهدنامهها با آمریکا را خود امضا کردهاند، گهگاه شعارهای ضد آمریکایی سر میدهند و با تهران و مسکو، خود را رفیق و یارغار نشان میدهند! جالب این است که تهران و مسکو هم بی آنکه در سه سال گذشته، امتیاز قابل توجهی از طالبان گرفته باشند، به رویکرد متظاهرانه طالبان ضریب میدهند و وانمود میکنند که قندهاریها، از آنها حرف شنوی دارند نه واشنگتن!
همان طور که گفتم. آمریکا، علیرغم تعهدی که از طالبان گرفته، از نزدیک شدن قندهار به رقبای خود، احساس ترس و ناراحتی ندارد. فهم چرایی این خونسردی، به فهم سناریوهای احتمالی مد نظر آمریکا ربط مستقیم دارد. به نظر نمیرسد که آمریکا، در شرایط فعلی، برنامهای برای رسمیت دادن به حکومت طالبان داشته باشد. وضعیت کنونی تا روشن شدن تکلیف جنگ در اوکراین و فلسطین، برای آمریکا مطلوب است.
تکلیف جنگ در این دو نقطه که روشن شد، آنگاه تصمیم خواهد گرفت که کدام سناریو را در افغانستان با کدام جناح طالبان به پیش ببرد. جناح حقانی را تقویت کند تا به عنوان یک دشنه، علیه ایران، روسیه و احیانا چین به کار گرفته شود، یا به جناح قندهار فضای بیشتری بدهد تا آن وقت کشورهای ظاهراً نزدیک به آنها را به عنوان کشورهای حامی تروریسم، مورد نوازش قرار دهد!
به همین دلیل است که معتقدم طالب به شمشیر دو لبه برای آمریکا تبدیل شده است. امریکا در فرصت مناسب، یا توسط بخشی از خود طالبان به رقبای خود ضربه خواهد زد، یا رقبای خود را به بهانهی حمایت از تروریسم (بخش دیگر طالبان) فشار خواهد داد و جالبی ماجرا اینجاست که رهبران طالبان، به نقشی که باید ایفا کنند به خوبی واقفند و در ایفای نقش خود فرو رفتهاند. https://panjshirnews.com/vdcj.yetfuqeaosfzu.html
panjshirnews.com/vdcj.yetfuqeaosfzu.html